جدول جو
جدول جو

معنی پی سپرشدن - جستجوی لغت در جدول جو

پی سپرشدن
پی سپر شدن راهی. محل عبور واقع شدن آن پیموده گشتن: حافظ سر از لحد بدر آرد بپایبوس گر خاک او بپای شما پی سپرشود. (منسوب به حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پی سپردن
تصویر پی سپردن
پایمال کردن، رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پی سپردن
تصویر پی سپردن
((~. س ِ پَ دَ))
پایمال کردن، عبور کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پی سپاردن
تصویر پی سپاردن
پی سپردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پی سپاردن
تصویر پی سپاردن
((~. س ِ دَ))
پی سپردن، راه رفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پی سپرده
تصویر پی سپرده
لگد مال شده پایمال گردیده، رفته عبور کرده
فرهنگ لغت هوشیار